جدول جو
جدول جو

معنی متوجه شدن - جستجوی لغت در جدول جو

متوجه شدن
روی آوردن، آگاه شدن دریافتن توجه کردن روی آوردن: از کاشان متوجه بلده المومنین قم شد
فرهنگ لغت هوشیار
متوجه شدن
روی آور شدن
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
متوجه شدن
فهمیدن، درک کردن، آگاه گشتن، ملتفت شدن، رو کردن، روی آوردن، رو نهادن، پرداختن، عطف شدن، برگشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
متوجه شدن
يفهم
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به عربی
متوجه شدن
Notice
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
متوجه شدن
remarquer
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
متوجه شدن
notar
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
متوجه شدن
bemerken
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به آلمانی
متوجه شدن
zauważyć
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به لهستانی
متوجه شدن
замечать
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به روسی
متوجه شدن
помічати
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
متوجه شدن
opmerken
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به هلندی
متوجه شدن
notar
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
متوجه شدن
ध्यान देना
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به هندی
متوجه شدن
লক্ষ্য করা
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
متوجه شدن
نوٹس لینا
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به اردو
متوجه شدن
สังเกต
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به تایلندی
متوجه شدن
kugundua
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
متوجه شدن
気づく
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
متوجه شدن
注意
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به چینی
متوجه شدن
notare
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
متوجه شدن
알아차리다
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به کره ای
متوجه شدن
fark etmek
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
متوجه شدن
memperhatikan
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
متوجه شدن
להבחין
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مواجه شدن
تصویر مواجه شدن
رو با رو شدن رو برو شدن روبرو شدن مقابل گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
بی خرد شدن بی خرد شدن سبک عقل گردیدن: معتوه شد از جستن معشوق سنایی خود در دو جهان سوخته بی عتهی کو ک (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
بورطه افتادن فرو رفتن: ... از آن گاو طبعان حماقت پیمای که تا بگردن در او حال تبدل احوال متورط شدند، بکار دشوار افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوسل شدن
تصویر متوسل شدن
ویچیرستن
فرهنگ لغت هوشیار
وطن گزیدن مقام کردن در جایی: تا ایشان مرفه الحال و فارغ البال درین طرف مقیم و متوطن شدند
فرهنگ لغت هوشیار
ور شکستن، از کار ماندن، ایستادن درنگ کردن درنگ کردن، در محلی ایستادن، تعطیل شدن کار یا کارخانه
فرهنگ لغت هوشیار
زاییده شدن بوجود آمدن: از جانور آنچه از عفونات متولد شود چون انواع کرم و مگس بی حس نباشند
فرهنگ لغت هوشیار
سمرادیدن، هراسیدن گمان بردن خیال کردن، ترسیدن خوف داشتن: سلطان طاهر از آن حال متوهم شد
فرهنگ لغت هوشیار
اپخشدن بیدار شدن هشیار گشتن آگاه شدن هوشیار شدن: و می گفتند که الیسع بدین سخنان میخواهد که شما را بفریبد ایشان متنبه نشدند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
باز ایستادن، ایستادن
فرهنگ واژه فارسی سره